اعتبار حراج ملی زیر سؤال؟

یک کارشناس هنری معتقد است: در ایران تحقیق و پژوهشی درباره تاریخ هنر نشده است و این امر می‌تواند یکی از دلایل اعتبار کسب نکردن و ناموفق بودن خرید و فروش آثار هنری در حراجی‌های ایرانی باشد.

محمدحسن حامدی در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس هنرهای تجسمی ایسنا اظهار کرد: حراج‌ها باید پیشینه‌ی پژوهشی برای خود ایجاد کنند و صرف این‌که چند خط در کاتالوگ درباره اثر و هنرمند توضیح دهند، کفایت نمی‌کند.

او با اشاره به قیمت‌گذاری روی آثار ارائه‌شده در «حراج ملی» که به‌تازگی برگزار شد، بیان کرد: قیمت‌ها، کارشناسی خوبی نداشتند، برخی آثار با قیمت‌هایی پایین‌تر و برخی آثار با قیمت‌هایی بالاتر از قیمت واقعی و اصلی‌شان ارزش‌گذاری شده بودند. گویا این موضوع صرفا اقتصادی است، مثلا چون از پیش معلوم است که اثر فرشچیان فروش خوبی دارد، گران‌تر است، اما اثر کمال‌الدین بهزاد با وجود قدمت تاریخی‌اش، با قیمت پایین‌تری ارائه می‌شود.

وی ادامه داد: یک بی‌قاعدگی خاصی در این حراجی وجود داشت که یک مقدار آدم را متعجب می‌کرد. شاید به‌دلیل این‌که اساس برگزاری این رویدادها هنوز در کشور ما مشخص نشده است و این حراج‌ها هم قدم‌های اول خود را برمی‌دارند. وقتی صحبت از برگزاری حراج می‌شود، صحبت از بازار است، مثلا کاری از میرزا غلامرضا اصفهانی را در بازار به قیمت ۱۰ یا ۱۱ میلیون تومان می‌توان خرید، ولی قیمت اثری مشابه متعلق به امیرخانی، خیلی بیشتر است.

حامدی با بیان این‌که قیمت‌گذاری‌ها براساس تصوری است که برگزارکنندگان حراجی از فروش یک اثر دارند، گفت: در حال حاضر در حراج‌ها به‌نظر می‌رسد اول چاله فروش اثر را کنده و مشتری آن را پیدا کرده‌اند، سپس براساس آن رایزنی فروش را شروع می‌کنند، به این ترتیب، در واقع خریدار را پیدا کرده‌اند و اگر کسی روی دست آن خریدار بلند شود، به او می‌فروشند. در کشورهای اروپایی و آمریکایی روی تاریخ هنر کار شده و این اعتبار، کم‌کم و در طول زمان برای هنرمندان به‌دست آمده است.

این کارشناس هنری با بیان این‌که در ایران حتی درباره مهم‌ترین هنرمندان نیز پژوهشی نشده است، اظهار کرد: وقتی درباره آقای الطافی، شاگرد میرزا آقا امامی صحبت می‌کنیم، هیچ ذهنیتی در میان مردم از او وجود ندارد و در بازار نیز کارهایش گردشی پیدا نکرده است. در «حراج ملی» هم اگر اثر فرشچیان را کنار بگذاریم، روی بقیه هنرمندان کار پژوهشی نشده است.

او همچنین با گلایه از ورود تعداد زیادی هنرمند ناشناس به «حراج ملی»، بیان کرد: یکی از نکات ساختار کاریکاتوری این حراج، این است که یک عده میناتوریست را که نام و نشانی ندارند یا صرفا در صنف خود شناخته‌شده هستند در کنار میرزا آقا امامی می‌گذارند که چون هنوز پژوهشی درباره آن‌ها صورت‌نگرفته، حتی راه یافتن‌شان به تاریخ هنر، امری مبهم و نامعلوم است و موجب می‌شود قمیت‌گذاری روی آثار این نوع افراد به‌صورت فرضی انجام ‌شود.

حامدی با بیان این‌که روش صحیح اعتبارسازی برای یک هنرمند، برگزاری نمایشگاه‌، نقد،‌ بزرگداشت و نیز تحقیق و پژوهش درباره او و آثارش است، ادامه داد: گاهی پیش می‌آید خود هنرمند یا صاحب اثر روی آن قیمت‌گذاری می‌کنند و از آشنایان او اثر را می‌خرند. به این ترتیب او خود را وارد چرخه بازار می‌کند تا به خود اعتبار هنری دهد، در حالی‌ که شکل ورود او به چرخه اقتصادی و تاریخ هنر غیرمنطقی است، البته شاید گاهی خریداری به سبب علاقه شخصی‌اش، کار او را بخرد، اما این موضوع بر ارزش هنری و تاریخی آن اثر دلالت نمی‌کند.

او افزود: قانونی مبنی بر وارد نشدن چنین آثاری به حراجی‌ها وجود ندارد و زمانی که برگزارکنندگان می‌بینند برای اثری، مشتری هست به سود خود فکر می‌کنند و آن اثر را به نمایشگاه وارد می‌کنند.

این کارشناس هنری حراجی‌ها را در نفس‌شان تجارت دانست، و گفت: اگرچه حراجی‌ به فروش آثار هنری می‌پردازد، اما در واقع مکانی است برای عرضه و فروش، که در آن کار اقتصادی شکل می‌گیرد. من در برخی گالری‌ها، نمایشگاه‌هایی با سطح هنری پایین دیدم و زمانی که از گالری‌دار دلیل آن را پرسیدم، جواب داده، مهم این است که این اثر را مشتری می‌پسندد، وگرنه ارزش هنری آن اهمیت چندانی ندارد.

او با بیان این‌که این جامعه هنری است که حراجی‌ها را فضایی برای اعتباربخشی به هنر می‌بیند، ادامه داد: اگر حراجی‌ها با روش درست به هنر اعتبار بدهند، در واقع به خودشان اعتبار می‌بخشند که در حال حاضر این اعتبار فرهنگی در ایران وجود ندارد. بنابراین کل اعتبار این حراجی‌ها در کشور ما، زیر علامت سوال است.

حامدی همچنین با بیان این‌که وقتی حراجی‌ها از هنرمندی که جامعه از او شناختی ندارد، کاری را می‌فروشند و به نفع اقتصادی آن فکر می‌کنند، از جنبه هنری، کار درستی انجام نشده است، گفت: اگر حراجی‌ها به روش درست و پژوهشی دست به فروش آثار بزنند و ارزش‌های زیبایی‌شناسی و تاریخی آن را مشخص کنند، این حق را خواهند داشت تا آثار را هرچه گرا‌نتر و بهتر بفروشند.

او همچنین بیان کرد: زمانی که بحث فروش مطرح است و جنبه اقتصادی در نظر گرفته می‌شود، ممکن است آثار تقلبی نیز به چرخه فروش وارد شوند، گاهی نیز افراد متمولی مجاب می‌شوند تا این آثار را بخرند. در این روند، به‌تدریج بدگمانی‌ ایجاد خواهد شد، در حالی که این چرخه از اساس معیوب است، درست از وقتی فکر کردیم می‌توانیم از طریق این کار، پول درآوریم.

حامدی با اشاره به فروخته شدن تعداد زیادی از آثار در «حراج ملی» با قیمت پایه، گفت: قیمت پایه هم برای بعضی از این آثار، زیاد بود و به نظر من، با همان قیمت پایه هم که فروش رفتند، قند در دل خیلی از صاحبان آثار آب شد. از طرفی، برخی قیمت‌ها هم آنقدر پرت بود که کف قیمت هم کفایت می‌کرد.

این کارشناس هنری در رابطه با فروخته شدن تابلویی که به گفته مجری مراسم، ثبت ملی شده بود نیز گفت: باید صحت این حرف را جست‌وجو کرد که آیا این اثر واقعا ثبت ملی شده، اگرچه من تا به‌حال نشنیده‌ام که یک تابلو، ثبت ملی شده باشد.

او با بیان این‌که کارشناسی آثار هنری باید قاعده علمی پیدا کند و کارشناسان راهکار علمی را پیش بگیرند، اظهار کرد: در ایران، مرکزی برای تعیین اصالت هنری نداریم. ایجاد مرکز تشخیص اصالت آثار از جمله ضرورت‌هایی است که در پی اتفاقات رخ‌داده در حراجی‌ها احساس می‌شود، تکنولوژی تشخیص اصالت آثار هنری، حتی در موزه‌های مهم ایران وجود ندارد.

این کارشناس هنری ادامه داد: حتی گاهی به برخی افراد پولی داده می‌شود تا اصالت یک اثر را تأیید کنند و من شنیده‌ام که در «حراج ملی» نیز چنین اتفاقی افتاده، اگرچه ممکن است، کسانی که اصالت‌سنجی کرده‌اند، به بی‌راهه نرفته باشند؛ اما از اساس، این شیوه اصالت‌سنجی درست نیست. یک کارشناس باید بتواند روح یک اثر را حس کند.

او درباره انتشار اخباری مبنی بر فروش یک اثر تقلبی از «بهمن محصص» در حراجی کریستیز دبی، با تأکید بر این‌که به هر قیمتی که هست باید حقیقت معلوم شود، گفت: با دروغ و دغل نمی‌توان کار را پیش برد و بالاخره یک زمانی، این دروغ‌ها و این فریب‌ها با تکنولوژی‌هایی که در دنباله خواهند آمد، رو می‌شوند. فروش یک اثر، انتهای کار نیست، بلکه این اثر در گردش است و ممکن است فروخته یا اهدا شود. حتی زمانی که مشخص شود کار تقلبی در بازار زیاد شده، کار اصیل، قیمت بالاتری پیدا می‌کند.

وی ضربه اساسی‌تر را زمانی دانست که ایرانی‌ها در دنیا به‌عنوان متقلب آثار هنری شناخته شوند و افزود: حراجی‌های معتبر به اعتبار و اقتصادشان فکر می‌کنند، به این معنی که اگر در حراجی بزرگی مانند کرستیز، از هنرمندانی مانند سپهری یا محصص (که پیش از این، ابهام‌هایی درباره اصل بودن برخی نمونه آثار آن‌ها مطرح شده) کاری برای فروش برده و دلایل محکمی درباره اصل بودن آن ارائه شود، آن را به حراج می‌گذارند.

 

خبرگزاری ایسنا، ۱۳۹۴/۰۸/۱۰

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*